سفارش تبلیغ
صبا ویژن



زندگی من






درباره نویسنده
زندگی من
تماس با نویسنده


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
زندگی من

آمار بازدید
بازدید کل :1539
بازدید امروز : 0
 RSS 

   

کمتر از چهل روز طول کشید تا راهی سفر بشم. سفری که خودش دعوت کرد به بهترین شکل ممکن و با بهترین وسیله ها و همراهان و دوستان.

سفری که خاص خود خداست. و علی رغم میل ما آدمها اونجا دیگه خودشه که گلچین میکنه گرچه من لیاقت گلچین شدن نداشتم اما خودش دعوت کرد تا بلکه من سر به راه بشم. خدا خودش دعوتم کرد به زیارت خانه خودش. من لایق نبودم اما خواست تا شاید من یه کمی آدم بشم.

امروز دقیقا دو هفته است که از برگشت من میگذره. و من تکه ای از وجودم که نه بلکه تمام وجودم رو اونجا جا گذاشتم.

حال من الان شبیه حال آدم گناهکاریه که مرده و لحظه مردن فقط تنها آرزوش داشتن فرصت دوباره برای جبران خطاهاشه. اما شب اول قبر میگذره عذاب میکشه و از گناه پاک میشه . حالا که از گناه پاک شده خداتصمیم عجیبی میگیره اونم این که دوباره به زندگی برمیگردونه . حالا دیگه اوست که پشیمان است از برگشت و همه جوره آرزو میکنه که دوباره برگرده پیش خدا! جهنم پیش خدا رو به دنیای دور از خدا ترجیح میده

حالا منم همین طور شدم.همش آرزو میکنم که ای کاش اون دو هفته هیچ وقت تموم نمیشد من از سنگینی بار گناهی که با خودم برده بودم خجالت میکشم و حالا از این پاکی که میترسم نتونم نگهش دارم.

برام خیلی دعا کنید.

 

 



نویسنده » زندگی » ساعت 9:6 صبح روز چهارشنبه 89 تیر 23

با سلام

شاید چندمین باری باشه که وبلاگ ایجاد می کنم و بعد ولشون می کنم به امان خدا و میرم.اما این بار امیدوارم که اینجا بمونم و به موقع و سر وقت به روز کنم و بیشتر از همه امیدوارم حرفی برای گفتن داشته باشم . حرفهایی که باری از دل من برداره و به درد آدمای دیگه هم بخوره.

...



نویسنده » زندگی » ساعت 10:14 صبح روز سه شنبه 89 تیر 22